نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز / دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین / بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند . . .
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز / دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین / بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند . . .
امشب شب اربعین مصباح هداست/ دل یاد حسین بن علی شیر خداست
پروانه به گرد شمع حق پر زد و سوخت/ امشب شب یاد عشقیاء و شهداست
امام صادق-ع: آسمان چهل روز در عزای حسین-ع گریست . . .
اربعین حسینی برشما و خانواده ی محترمتان تسلیت
به یاد کربلا دلها غمین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است . . .
بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن / جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن
شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن / جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین . . .
بسوز ای دل که امروز اربعین است / عزای پور ختم المرسلین است
قیام کربلایش تا قیامت /سراسر درس، بهر مسلمین است
اربعین حسینی تسلیت باد
بار بگشایید اینجا کربلاست / آب و خاکش با دل و جان آشناست
اربعین است اربعین کربلاست / هر طرف غوغایی از غم ها به پاست . . .
باز عاشوراییان پیدا شدند / باز هم سوداییان شیدا شدند
اربعین غصه های گل کجاست / اربعین ناله بلبل کجاست
اربعین عشق، عباست چه شد / اربعین، فریاد احساست چه شد . . .
باز دلم خون شد و چشمم گریست / آنکه درین روز چون من نیست کیست؟
باز دگر باره رسید اربعین / جوش زند خون حسین از زمین . . .
چهل روزه که بوی گل نیومد / صدای چهچه بلبل نیومد
چهل روزه چهل منزل اسیرم / غم چل ساله گویی کرده پیرم . . .
اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید / گوییا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست / کز اسیران ره شام خبر می آید . . .
بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید
همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد . . .
سفر کردم به دنبال سر تو / سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر / به جرم این که بودم خواهر تو . . .
به سلامتی اون پسری که وقتی تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته
بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی
انگشت کوچیکهٔ عشقم هم نیستی . . .
گل آفتابگردان را گفتند:
چراشبها سرت را پایین می اندازی؟
گفت :ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم
به سلامتی همه اونایی که مثل گل آفتابگردان هستند . . .
به سلامتی حلقه های زنجیر
که زیر برف و بارون میمونن زنگ میزنن ولی هم دیگه رو ول نمیکنن . . .
به سلامتی اون رفتگری که تو این هوا داره به عشق زن بچش
کوچه و خیابون رو جارو میزنه که یه لقمه نون حلال در بیاره . . .
تعداد صفحات : 17