آیا وکیلم شما را با مهریه ۱۴ قرص نان سنگک به عقد داماد درآورم ؟
حاج آقا دو جعبه گوجه هم اضافه کن
صلوات بفرستید
ببلللله
بنام دوگل بهشت
یکی عشق و دیگری سرنوشت
به قلم گفتم بنویس ؟ هرچه دلش خواست نوشت
مارا خاک پای دوست ، دوست را تاج سر ما نوشت . . .
من میتونم دنیا رو یه دستی فتح کنم
به شرطی که اون دست دیگه ام رو تو گرفته باشی . . .
می گویند عشق خدا به همه یکسان است
ولی من می گویم مرا بیشتر از همه دوست دارد وگرنه به همه یکی مثل تو میداد . . .
ﺗﺎ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻫﺮﭼﻪ ﻣﯽ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ !
ﺍﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯ، ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺍست
ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !
نفس مصنوعی یعنی :
تو نباشی و من به عکست خیره شوم . . .
یکی از زیباترین لحظه ها
لحظهای که میبینی یکی لبخند رو لبشه
و میدونی که دلیل اون لبخند تویی . . .
زندگی همینه :
انتظار یه آغوش بی منت
یه بوسه بی عادت
یه دوستت دارم بی علت
باور کن زندگی همین دوست داشتنهای ساده س . . .
آغوشت میتواند قشنگترین سرخط خبرها باشد
وقتی تو میتوانی قشنگ ترین تیتر زندگی من باشی . . .
من درختت میمونم
تو تبر هم که بشی و بخوای منو قطع کنی
آخرش یا دستمال میشم واسه اشک چشمات
یا قلم و کاغذ می شم واسه دلتنگیات !
ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ
ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺶ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﯽ که ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺮﻩ هوا ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺮﺩﻩ . . .
تو را دارم ای گل جهان با من است
تو تا با منی جان جان با من است
چو می تابد از دور پیشانی ات
کران تا کران آسمان با من است
گل را به عزیزان میدهند و محبت را به مهربانان !
کدام لایق تو باشد که هم عزیزی و هم مهربان
نباید می رفتی!
ساده می گویم
تنها راه حل برگشتن تو بود …
من که راستش را گفتم !
چرا دوباره میروی؟
خودت دزدیدی ، آرامشم را …
تنهایی یعنی :
باران باشد ، یادش باشد ، خاطراتش باشد ، اما خودش …
من و شب
جاده را پشت سر گذاشتیم
در انتهای راه
شب
خورشید را به آغوش کشید
من
جای خالی تو را . . .
عشق با هم صعود کردن نیست
عشق در وقت سقوط با هم بودن است
اینجا هرکس از خود به دیگر کس پناه میبرد
محبت به درد
درد به اشک
من ، به تو
تو ، به او
و همین طور روان است این داستان زندگی
“عزیز بودن” جرم نیست
امتیازیست که “تو” در قلب من داری و “خیلی ها” ندارند
تویِ شیرینی ، تو اول ! قند ، دوم میشود !
مزه ی سوهان اعلا پیش تو گم میشود
بین قطاب و گز و نُقلِ محلّی ، ساده است
حدس اینکه طعم لبهای تو چندم میشود !
وقتی یه زن سیگار کشید یعنی دیگه گریه جواب نمیده
و وقتی مردی اشک ریخت بدون کار از سیگار کشیدن گذشته
کــــاش در ایــن شهـــــر . . .
دکـتـــری پیـــدا مــی شـُـد ،
و " تـــ ــو " را بــرایـــَــم تـجــویـــز مــی کـَـرد !
تـــا بـــاورتــــ
شـــود . . .
حـــالِ مـــن !
فقــط بـــا" تــ ـــو " خـوبــــ مـی شــود …
تعداد صفحات : 5